..: قند عسلم 13 هفته ای شده :..
سلام فسقلی خوشگلممممممممممم
ببخشید خیلی وقته نیومدم برات بنویسم.ولی خب یه جورایی هم تقصیره خودته گلم
از بس که من ویارم شدیده و تهوع دارم....
قربون شکل ماهت برم که هنوز نمیدونم پسری یا دختر ولی انشالله سالم و شاد باشی فدات.
بدون معطلی میرم تا زود برات بنویسم هرچند تو یه دفترچه کوچولو هرروز رو برات ثبت میکنم ولی دوست دارم اینجا هم برات بنویسم تا یادگار بمونه
روز 21 دی ماه من نوبت داشتم پیش دکتر ایازی واسه تشکیل قلب شما فسقلی....
من هفته 5/6 بودم تقریبا که ایشون سونوی واژینال انجام داد و خیلی بی مقدمه بهم گفت هیچ چیزی نمیبینه و فقط ساک حاملگی هستش و به احتمال زیاد نینی در کار نیست و باید منتظر سقط باشی....
خیلی تو ذوقم خورد و ناراحت شدم به بابایی هم گفتم و تا خود خونه که اومدیم گریه کردم....دیگه هرروز کارم شده بود گریه و کابوس...شب و روز نداشتم
بدجور بهت وابسته شده بودم
تا اینکه تصمیم گرفتم دوهفته دیگه برم بیرون برای انجام سونو
نوبت زدم پیش خانم اسلامی....ساعت 5 نوبت داشتم ولی انقدرررررررر شلوغ بود ساعت 7:5 من رفتم داخل...بابایی هم استرس داشت ولی به روم نمی آورد...
دکتر تا دیدم تعجب کرد و گفت شما مثلا بارداری و انقدر ناراحتی و بدنت یخ کرده؟چرا؟؟
منم جریان گفتم که ایشونم گفتن زود بوده و خودشون سونو انجام دادن و خدارو شکر تو فسقلی رو نشونم داد و گفت همه چی نرماله اصلا ناراحت نباش...
یعنی من روز 1 بهمن که تولد خودمم بود بهترین هدیه زندگیم از خدا گرفتم....تا اومدم خونه سریع نماز شکر خوندم و تا شب به عکس سونو نگاه میکردم...
به خاله خودم و مامانم و عمه مهناز تو هم جریان گفتم و اونا هم کلی خوشحال شدن.
خلاصه از اینکه پیشمون بودی خیلی خوشحال شدیممممممممم....ولی من از همون هفته 4 به بعد ویار داشتم و هر روز شدیدتر میشه...
و منم فقط بخاطر خودت نگرانم که نکنه ضعیف بشی عسل مامان....
که روز شنبه یعنی 26 بهمن رفتم دکتر و آزمایش غربالگری و سونو نوشت برام....و بهم کلی دارو داد و شربت مولتی ویتامینم داد و گفت بچه هایی که مامانشون اذیت میکنن از بهره هوشی بالاتری برخوردارن و اینکه از نظر هورمونی و جسمی عالین....خیالت راحت باشه....بر اساس سونو و تاریخ پری تو هفته 13 سه روز دیگه تموم میشه.منم فردا ساعت 12:30 نوبت سونو غربالگری دارم....
راستی یادم رفت بگم که دکترمم عوض کردم....میرم پیش پرستو نبوی....خیلی خوش برخورد و مهربونه...کنارش آرامش دارم....
فسقلی خیلی هیجان دارم بدونم پسری یا دختررررررررررر
اکثرا میگن با علایمی که داری پسر میاری....بجز بهناز دخترعمه خودت و یکی از معلمای مدرسه....
من بدنم گر گرفتست و همیشه داغم....انقدر که تو این زمستون و برف و سرما همش شربت آبلیمو و هندونه دوست دارم میخورم...
پوست صورتم باز شده و به چشم خیلیا قشنگتر شدم
ولی از نظر اضافه وزن هیچی....چون در طول روز در حد دو قاچ هندونه یا یه لیوان آب پرتغال و لیموشیرین چیز دیگه ای تو این سه ماه تو معده ام نمیموند....واسه همینم اصلا چاق نشدم
کاش فردا خانوم دکتر بگه شما چی هستی....
انشالله که خدا به همه پدر مادرا بچه سالم و صالح بده و از فسقلی ما هم مراقبت کنه و تو زندگی کمکش کنه راهش گم نکنه....
دوست دارم فسقلی مامان